به وبلاگ خودتون خوش آمدیدامیدوارم لحظات خوشی را در این وبلاگ سپری کنیدلطفا بدون نظر نریدمرسی

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 300
بازدید کل : 87302
تعداد مطالب : 85
تعداد نظرات : 1020
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


بر گرد

 منتظرم

دو چشمان خسته ام

از قاب پنجره

به راه خیره مانده

شاید كه برگردی

منتظرم

شاید كه با رسیدن فصل بهار

با پیدا شدن گل

آنگاه كه زمین باز سبز میشود

تو هم برگردی

منتظرم

تا با بازگشت پرستوهای مهاجر

آنگاه كه شادی كنان به سوی آشیانه می آیند

تو هم برگردی

برگرد

برگرد كه بی تو ثانیه ها در قاب ساعت خشكید

برگرد كه ماه جرات خود نمایی ندارد

برگرد كه دل را توان دور از تو بودن نیست

اگر كه بر گردی

اكر كه برگردی امید باز در قلب من خواهد نشست

و زندگی را به من هدیه خواهد داد

و خورشید حتی در شب

بر زندگی من خواهد تابید

و من زنده خواهم شد

اگر كه برگردی...

 

 

نویسنده : م صادقی
تنهایی

 هیچ كی برای دل من ترانه عشق و نساخت

هیچ كی دل عاشقش و به دل عاشقم نباخت

برای قلب خسته ام یكی یه شب بیدار نبود

یه جمله دوست دارم كسی برایم نسرود

یكی نگفت برای تو منتظرم و چشم به درم

یكی نبود بهم بگه عشقتو  با جون میخرم

به غیر توهیچ كی نبود محرم قلب خسته ام

هیچ كسی مرهمی  نذاشت روی پر شكسته ام

هیچ كی به غیر از تو نبود كه درد من رو بدونه

با رفتن تو دل من همیشه تنها میمونه 

 

نویسنده : م صادقی
حرف دل

 من میگم دنبال چشمات،هر جای دنیا میگردم

تو میگی بی خود میگردی،چون دیگه بر نمیگردم

من میگم بجز تو جانا،میل دیگه ام بسر نیست

تو میگی همصحبت گل ،چن صباحی بیشتر نیست

من میگم كه زود رفتی ،كرده بودم به تو عادت

تو میگی نگو كه زود بود،بگو رفتی،به سلامت

من میگم تو بی اجازه ،چرا رفتی بوته یاس

تو میگی ببخش عزیزم ،این یكی دیگه خدا خواس

من میگم بیا عزیزم ،من و از غصه رها كن

تو میگی دیگه نمیام،تو توكل به خدا كن

من میگم كاشكی میموندی،با تو شادی ز در اومد

تو میگی كه فرصت من،با تو دیگه به سر اومد

من میگم خواست خدا بود، از سر رضا نرفتی

تو میگی دیگه تموم كن،این یكی رو راست گفتی

نویسنده : م صادقی
انتظار

 

 من برای با تو بودن لحظه ها را می شمارم

 

چشامو رو هم میزارم اما شب تا صبح بیدارم

 

من می خواستم كه برایت غزلی تازه بسازم

 

اما پیش برق چشمات كلمات و كم میارم

 

تمام زندگی من به فدای قدم تو

 

جونم و قبول كن ای دوست چیز دیگه ای ندارم

 

گفتی صد بار كه نمیام اما من باور نكردم

 

برای یه بار میامت عمریه در انتظارم

 

تا تو را ندیده بودم دل من آرامشی داشت

 

یه نگاه ناز چشمات برده از كفم قرارم

 

دوست دارم قدم بذاری تو یه بار به كلبه من

 

جون كه قابلی نداره قربونت هر چی كه دارم

 

وقتی نیستی منم انگار دست و پام بسته به زنجیر

 

تا می بینم كه میایی انگا رو ابرا سوارم

 

قابل قیاس نباشد وجود من با وجودت

 

تو گلی یك گل زیبا من ولی یه دنیا خارم

 

هر چه گشتم توی دنیا كه یكی چون تو ببینم

 

ندیدم حتی شبیهت ای گل باغ بهارم

 

نویسنده : م صادقی
شب تنهایی

 امشب می خوام اسم تورو تا خود صبح صدا كنم

 

برای به تو رسیدن فقط خدا خدا كنم

 

امشب می خوام بهت بگم یه عالمه دوست دارم

 

می خوام بگم بدون تو با هیچ كی كاری ندارم

 

امشب برای چشم تو یه غزلی تازه دارم

 

تو این غزل اسم تو رو من گل مریم می زارم

 

تو اون چشای ناز تو معنی بودن منه

 

دلم تو سینه ام فقط به یاد چشمات می زنه

 

هر شب چش من بیداره شاهد اون ستاره ها

 

هر شب تكرار دیشبه تكرار اون دوباره  ها

 

امشب چشام بارونیه هوای باریدن داره

 

چشم بجز چشای تو هیچ چشمی رو دوست نداره

 

ببین كه با رفتن تو این دل من چه بی كسه

 

حیف كه خودش رو بكشه بازم به تو نمی رسه

 

 

نویسنده : م صادقی