سه شنبه 27 دی 1390 |
منتظرم
دو چشمان خسته ام
از قاب پنجره
به راه خیره مانده
شاید كه برگردی
منتظرم
شاید كه با رسیدن فصل بهار
با پیدا شدن گل
آنگاه كه زمین باز سبز میشود
تو هم برگردی
منتظرم
تا با بازگشت پرستوهای مهاجر
آنگاه كه شادی كنان به سوی آشیانه می آیند
تو هم برگردی
برگرد
برگرد كه بی تو ثانیه ها در قاب ساعت خشكید
برگرد كه ماه جرات خود نمایی ندارد
برگرد كه دل را توان دور از تو بودن نیست
اگر كه بر گردی
اكر كه برگردی امید باز در قلب من خواهد نشست
و زندگی را به من هدیه خواهد داد
و خورشید حتی در شب
بر زندگی من خواهد تابید
و من زنده خواهم شد
اگر كه برگردی...
نویسنده : م صادقی
|